به گروه اینترنتی جذاب و پر از تفریحات جالب استقلال آبی خوش آمدید. از آرشیو ما در پایین صفحه نیز دیدن کنید

Friday, April 25, 2008

Re: * EsteghlalBlue * Mayeli Kohan che goft ?

Drood bar dustan,
Karnaameh in aagha moshkhase ke dar dowraani aakhrin baar morabi teame meli bood cheikaar karde. Bakht az korea on ham dar Tehran.
In aaghaa beh darde football nemiklhore.
Akhe longi baashi va [intori] dige ghoz baala ghooze.
Shaad baashid
/Taaraaz

It's Delaram <deliaashams@yahoo.de> wrote:
سرمربی اسبق تیم ملی فوتبال گفت: گناه من این است كه در انتخابات ریاست جمهوری از دكتر محمود احمدی‌نژاد حمایت كردم.
محمد مایلی‌كهن چهره ورزشی منحصر به فردی است چه از نظر تحصیلات دانشگاهی و چه از لحاظ مربیگری و چه در كسوت یك كارشناس و منتقد، شبیه هیچكس نیست. بدون مصلحت اندیشی و بر اساس واقعیت سخن می‌گوید. به همین دلیل، مخالفانش تلاش می‌كنند از او چهره همیشه ناراضی و تندمزاج ارایه دهند؛ اما شاید آنچه كه او از پشت پرده فوتبال و ورزش می‌داند، هر منتقد و چهره ورزشی دیگر می‌دانست، اینگونه برآشفته می‌شد. مایلی كهن از تمام مسایل ورزش سخن گفت. متن حرف‌های او را در زیر بخوانید:
●
مردم تشنه حقایق هستند
مردم شدیدا تشنه‌ این هستند كه حرف‌ها را صریح و روشن بشنوند. اگر این خواسته آنها برآورده نشود، سراغ منابعی می‌روند كه حقایق را نمی‌گویند. این می‌تواند خطرناك باشد. من هم به دعوت خبرگزاری پاسخ مثبت دادم تا حقایق را بدون التهاب به مردم منتقل كنم.
●
گناه من حمایت از احمدی‌نژاد در انتخابات است
گناه من این است كه در انتخابات ریاست جمهوری از دكتر محمود احمدی‌نژاد حمایت كردم و در این زمینه دلایل و مستنداتی دارم. از رئیس‌جمهوری محترم تقاضا دارم مصاحبه من را بخواند. می‌توانستم خدمتشان برسم و مقابل دفتر خیابان پاستور حضور پیدا كنم. مرا می‌شناختند و مردی ورزش‌ دوست هستند؛ اما نخواستم وقتشان را بگیرم چرا كه به قدر كافی مشكلات عدیده وجود دارد.
●
به نامزدهای دیگر پاسخ منفی دادم
در دوره‌های گذشته انتخابات ریاست جمهوری به هیچ عنوان از نامزدی اعلام حمایت نكردم. فقط در این دوره از آقای احمدی‌نژاد حمایت كردم؛ آن هم در شرایطی كه از دفتر نامزدهای دیگر برای حمایت از آنها دعوت شده ‌بودم. پاسخ منفی دادم؛ ولی با وجود آنكه از سوی احمدی‌نژاد دعوت نشده بودم، بر اساس اعتقادم، از ایشان حمایت كردم.
●
جذب شخصیت احمدی‌نژاد شدم
زمانی‌كه آقای احمدی‌نژاد شهردار تهران بودندكارها و خدمات ایشان نظرم را جلب كرده بود و مدام امور ایشان را پیگیری می كردم، برای افتتاح ورزشگاهی در منطقه ۱۸ تشریف آورده بودندو مرا هم دعوت كرده بودند، ایشان را آنجا ملاقات كردم و حركات، سكنات، لباس پوشیدنش و عملكردش را پسندیدم. هنر یك مدیر آن است كه بهترین عملكرد را با كمترین هزینه داشته باشد. شاید برخی مدیران با بریز و بپاش عملكرد خوبی داشته باشند؛ اما مثل مدیر صرفه‌جو ارزشمند نیست. این فاكتور باعث شد جذب دكتر احمدی‌نژاد شوم و پیگیر شوم تا ببینم میتینگ‌های انتخاباتی ایشان كجا برگزار می شود. اولین میتینگ انتخاباتی آقای احمدی‌نژاد در سالن هفتم تیر بود كه بین جمعیت نشسته بودم و مرا بردند كنار ایشان. آخرین میتینگ انتخاباتی هم در سالن افراسیابی برگزار شد.
●
حمایت از احمدی‌نژاد ریسك بزرگی بود
زمانی كه از آقای احمدی‌نژاد حمایت كردم، دنبال چیزی نبودم. با این حال، حمایت از ایشان ریسك بزرگی بود و هیچكس تصور نمی‌كرد در حالیكه رجالی مانند هاشمی رفسنجانی، لاریجانی و قالیباف، با پشتوانه‌های سیاسی زیاد در انتخابات حضور دارند، دكتر احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور شوند؛ اما بر اساس اعتقادم عمل كردم و جلو رفتم. اكنون نیز هر روز بیشتر از روز قبل اعتقادم به احمدی‌نژاد بیشتر می‌شود.
●
در كشور اسلامی از اسلام علیه اسلام استفاده كردند
اهل چاپلوسی نیستم. وقتی می‌گویم اعتقادم به ایشان بیشتر شده، دلایل خودم را دارم چرا كه می‌دانم چه كارهایی انجام می‌دهند.وقتی ایشان رئیس جمهور شدند ۲۷ سال از انقلاب اسلامی گذشته و متاسفانه كشور ما در بسیاری از بخش‌های مدیریتی قالب‌بندی شده بود. این ایجاد خطر می‌كرد و كشور را از شعار اصلی انقلاب دور می‌كرد؛ اما او درصددقالب شكنی كردند و طبیعی است قالب‌شكنی هزینه دارد. ایشان هزینه آن را می‌پردازند. یك مثال برایتان می اورم. زمان سرمربیگری من در تیم ملی، این تیم با كمترین امكانات عالی ترین بازی ها را انجام میداد و منضبط و خوش اخلاق بود به گونه ای شده بود كه این تیم به سفره‌ها و سجاده‌های مردم راه پیدا كرده بود (مخالفین نمی توانستند بازیكن به تیم تحمیل كنند و راه دیگری برای ایراد گرفتن نداشتند) و چون چیزی برای ایراد گرفتن نداشتند، می‌گفتند مایلی كهن شب تا صبح از بازیكنان می‌خواهد كه دعای كمیل بخوانند و آنها را برای نماز صبح بیدار می‌كند. كاری می‌كردند كه در كشور اسلامی از اسلام علیه اسلام استفاده كردند و كسی هم از من حمایت نكرد.
●
بازیكنان خارجی تبلیغ مذهب خود را می‌كنند
در كشورهایی كه اعتقادات مذهبی قوی ندارند یا مذهبشان با مذهب ما فرق می‌كند، مذهب را ترویج می‌كنند و آن را بزرگ نشان می‌دهند. وقتی رونالدینیو گل می‌زند و صلیب می‌كشد، دارد كدام دین را تبلیغ می‌كند؟ همانطور كه گفتم، در كشور اسلامی از اسلام علیه اسلام استفاده كردند و آب هم از آب تكان نخورد. آن هم در شرایطی كه ماهنامه كنفدراسیون آسیا نوشت، رنسانس فوتبال ایران از سال ۱۹۹۶ و از سوی مایلی‌كهن صورت گرفت.
●
پرسپولیس در زمان من و پروین پرافتخار شد
اعتقادم به آقای احمدی‌نژاد هر روز بیشتر از روز قبل می شود ؛ اما دلیلی ندارد انتقاد نداشته باشم.بله من به همكاران ایشان انتقاد دارم؛ به خصوص در حیطه كاری خودم. ۲۸ سال است كارمند سازمان تربیت‌بدنی هستم. لیسانس و فوق‌لیسانس این حوزه را دارم. مسئولیت‌های مختلفی داشتم. قبل و بعد از انقلاب قهرمان ملی بودم. ۱۴ سال عضو یكی از بهترین باشگاه‌های ایران یعنی پرسپولیس بودم. از بهمن ماه سال ۱۳۵۴ با پرسپولیس قرارداد بستم و تا آخر سال ۱۳۶۸ در این تیم بازی كردم. به مدت ۵ سال در این تیم مربیگری كردم و بهترین دوران پرسپولیس همان زمان بود. آن موقع من و علی پروین عضو كادر فنی بودیم و این تیم قهرمانی و نایب قهرمانی جام در جام آسیا را كسب كرد. سرمربی تیم ملی بزرگسالان، جوانان و امید بوده‌ام. با تیم فوتسال در دومین دوره جام جهانی در هنگ كنگ، مقام چهارمی جهان را كسب كردم. در همان مسابقات، جام اخلاق را هم به ایران دادند. زمانی كه تیم ملی بزرگسالان را تحویل گرفتم، این تیم در رده‌بندی جهانی در مكان صد و بیست و دوم بود. در آن شرایط تیم را در جام ملت‌های آسیا به مقام سوم رساندم و جام اخلاق را هم كسب كردیم.
●
نمی‌خواهند با رئیس‌جمهوری روبرو شوم
۲۸ سال است در سازمان تربیت بدنی كار می‌كنم و نباید از سازمان خودم انتقاد كنم چرا كه به برخی برمی‌خورد. همانطور كه گفتم، گناه من حمایت از آقای احمدی‌نژاد بود. ۲ سال است جشن تجلیل از قهرمانان برگزار شده و رئیس‌جمهوری نیز در آن حضور داشتند.در دو سال گذشته انواع و اقسام آدم‌ها را در این جشن می‌دیدید؛ اما به دلیل آنكه انتقادهایی داشتم، دعوت نشدم.سوال من این است مگر در سازمان تربیت‌بدنی چند مایلی‌كهن وجود دارد؟ البته تمام همكاران من شریف هستند اما مگر چند نفر از پرسنل سازمان تربیت‌بدنی لیسانس و فوق‌لیسانس تربیت‌بدنی دارند كه قهرمان ملی هم بوده باشند؟ باور كنید به اندازه انگشتان یك دست هم چنین آدم‌هایی پیدا نمی‌شوند؛ اما به دلیل انتقاداتی كه مطرح كردم، به جشن دعوت نشدم تا با دكتر احمدی‌نژاد روبرو نشوم.
●
پست‌های كلیدی سازمان ورزش در اختیار افراد غیرورزشی است
این را با صدای بلند می گویم آقای علی‌آبادی، رئیس سازمان تربیت‌بدنی قابل مقایسه با رئیس قبلی نیست؛ حداقل از نظر وقت گذاشتن. نباید چشم‌ها را روی واقعیت‌ها بست. علی‌آبادی ۱۴۰ سفر رفته و این برای زندگی عادی هم ویران‌كننده است؛ اما خروجی این همه تلاش و صرف انرژی چندان زیاد نیست چرا كه برخی كه ورزشی نیستند و حتی حس ورزشی هم ندارند، از بیرون سازمان آمدند و دارای پست كلیدی هم هستند و با ۶۱ سال سن به استخدام هم درآمده اند. می‌دانید حس ورزشی نداشتن یعنی چی؟ یعنی وقتی سالنی برای والیبال ساخته می‌شود و ارتقاع آن كمتر از حد استاندارد است، به آن مدیر گوشزد می‌كنیم، می‌گوید چه عیبی دارد؟ این افراد شناخت ناقص هم از ورزش ندارند. پست‌های كلیدی را در اختیار گرفته‌اند. سازمان تربیت بدنی این همه نیروی انسانی دارد. چرا باید از بیرون فردی جذب شود؟ در سازمان نفراتی هستند كه استخوان تركانده‌اند و در ورزش زحمت كشیده‌اند؛ آن موقع به افراد غیر ورزشی پست داده می‌شود. این موضوع انگیزه‌ها را می‌كشد.
●
آبدارچی سازمان تربیت‌بدنی هم باید ورزشی باشد
كارشناسان ورزشی داریم كه خود را پیش از موعد بازنشسته كرده‌ اند. نمی‌توانم فیلم بازی كنم. كشور و مردم را بیشتر از خودم دوست دارم. نظام جمهوری اسلامی ایران را دوست دارم. دلم می‌سوزد. وقتی برخی حركات و اعمال را می‌بینم، احساس خطر می‌كنم. در امور اداری سازمان فردی حضور دارد كه برخی كارمندان با ایشان مشكل دارند؛ اما آنها می‌گویند پیش رئیس سازمان (به دلیل روابط نسبی) كه نمی‌توانیم برویم. هر جا بروند، در پایان باید با آن فرد روبرو شوند. به شخصیت حقیقی ایشان كاری ندارم و جسارت نمی‌كنم؛ اما آیا در سازمان تربیت‌بدنی كسی نبود كه به امور اداری آشنا باشد؟ زمانی در سازمان تربیت بدنی به این نتیجه رسیده بودند كه حتی آبدارچی هم باید ورزشی باشد چون سازمان جایی است كه باید با عواطف و احساسات مواجه شد.
●
باید به قهرمانان احترام گذاشت
وقتی كسی كه قهرمان آسیا و جهان است به سازمان می‌آید، از شما غیر از احترام گذاشتن چه می‌خواهد؟ زمانی كه در دفتر امور مشترك فدراسیون‌ها بودم، وقتی داورانی قدیمی مثل مرحوم اصغر تهرانی و مرحوم سعید صدری می‌آمدند، وظیفه خود می‌دانستم كه اگر نامه‌ای می‌خواهند، سریع كارشان را راه بیندازم. وقتی نامه آنها را سریع آماده می كردم، فكر می‌كردند دنیا را به آنها داده‌ام؛ من كه برای آنها كاری نكرده بودم و تنها احترام گذاشته بودم؛ اما بیشتر آقایان با قهرمانان بیگانه هستند. سازمان با جاهای دیگر فرق دارد. اینجا باید قهرمان ورزشی را شناخت و به او احترام گذاشت.
●
از قطبی مثل قهرمان ملی استقبال كردند
هر جا شایعه باشد، محمد مایلی‌كهن می‌خواهد پست بگیرد، می‌گویند چون از احمدی‌نژاد حمایت كرده، می‌خواهند به او پست بدهند؛ در حالی كه مایلی‌كهن قبل از احمدی‌نژاد، مایلی كهن بود. سال ۵۳ آقای گل تهران شدم. بهمن ۵۴ با پرسپولیس قرارداد بستم. سال‌ها در این تیم بازی كردم و سابقه مربیگری در تیم ملی را دارم؛ اما من كه ركوردار سابق بازی در پرسپولیس بودم با پیراهن این تیم از بازیگری خداحافظی كردم هر وقت می‌خواهم مربیگری كنم، می‌گویند به خاطر احمدی‌نژاد است؛ اما فلان شخصی را كه ۳۰ سال است در ایران نبوده بهترین تیم را دستش می‌دهندو با توجه به زد و بندهای موجود، می‌گویند حقش است و به عنوان قهرمان ملی وارد‌ كشور می شود. اگر می توانست با تیم ملی یك كشور ۶ گل به ایران بزند، حتما در تمام میادین تهران مجسمه‌اش را هم می‌ساختند؛ اما ما را كه ۶ گل به كره زدیم، به حساب نمی اورند.
●
هزینه‌های فراوان در دعواهای مدیریتی پرسپولیس
مدیر باید به موقع پول خرج كند و به موقع نیز دست و دلش برای هزینه كردن بلرزد. حضرت علی (ع) وقتی می‌خواستند كار خصوصی كنند، شمع بیت‌المال را خاموش می‌كردند. در دعواهای مدیریتی پرسپولیس چه پول‌هایی جابه‌جا شد؛ بدون آنكه كسی خم به ابرو بیاورد. همه هم تقصیر را گردن دیگری می‌اندازند.
●
چرا نباید ۱۰ ورزشگاه مناسب داشته باشم؟
برای المپیاد ایرانیان چقدر هزینه كردیم؛ اما خروجی كار چه بود؟ تمام رشته‌ها را می‌شناسم؛ اما یك مثال فوتبالی برایتان بزنم . در این المپیاد، خداداد عزیزی در تیم آستان قدس رضوی گلزنی كرد؛ آن موقع باید بگوییم دنبال استعدادیابی بوده‌ایم؟ وقتی این حرف‌ها را می‌زنم، ناراحت می‌شوند. من دشمن آنها نیستم؛ من كارمند سازمان هستم. بعد هم می‌گویند در این كشور پول نیست. علی‌آبادی می‌گوید در ۶۰ سال گذشته به اندازه الان ساخت و ساز نشده است. دستشان درد نكند؛ اما چرا نباید ۱۰ ورزشگاه مناسب داشته باشیم تا زمانی كه مسابقات برای خارج از كشور پخش می‌شود، متوجه شوند كه كار كرده‌ایم؟ چرا همه كارها در پستو انجام می‌شود؟چه اشكالی دراد كه كار تبلیغی انجام دهیم اگر این كارها را انجام دهیم دیگر نیازی به هزینه تبلیغات نیست داشتن ده ورزشگاه مجهز بهترین تبلیغ است.
●
بناهای ورزشی ابنیه تاریخی شده‌اند
در بحث كمیتی كارهای زیادی انجام شد؛ اما از بعد كیفیتی چه طور؟ در شهر كاشان ورزشگاه افتتاح كردیم و پس از افتتاح در آن را قفل كردیم. كلنگ‌ برخی ورزشگاه‌ها از قبل خورده بود. ورزشگاه سردار جنگل رشت گیشه بلیت فروشی ندارد و در روزهای مسابقه از مینی‌بوس به جای گیشه استفاده می‌كنند. در سال ۱۳۵۳ ورزشگاه آزادی را پنج ساله ساختیم و كره‌ای‌ها و ژاپنی‌ها انگشت به دهان ماندند؛ اما در انزلی كه مهد قهرمان پروری است و به نوعی به این شهر حساسیت دارم، فقط یك ورزشگاه وجود دارد كه متعلق به ۵۰ سال پیش است. در انزلی در بیشتر رشته‌ها استعدادهای فراوانی یافت می‌شود. از قایقرانی و بوكس گرفته تا فوتبال و كاراته. در این مدت هر كسی آمد، فقط چند سكو برای تماشاگران در ورزشگاه تختی انزلی ساخت. بعد هم می گویند به دلیل شرایط آب و هوایی باید این ورزشگاه چمن مصنوعی شود؛ آن هم در شهری كه اگر آهن بكارید، بعد از دو هفته سبز می‌شود. عجیب است كه اقای بهمن صالح نیا كه استاد من است و خیلی هم برایش احترام قایل هستم از این تصمیم استقبال می‌كند. شاید او می گوید چمن مصنوعی از هیچی بهتر است. برخی بناهای ورزشی ما به ابنیه تاریخی تبدیل شده‌اند. ورزشگاه یادگار امام تبریز یا ورزشگاه نقش جهان اصفهان كه ظاهرا باید آنها را خراب كرد و از اول ساخت. باید كارها را اولویت بندی كرد.
●
طرح جامع ورزش طرح گنجه بود
بعد از ارایه طرح جامع ورزش، خیلی‌ها گفتند این طرح گنجه است و درست هم می‌گفتند. چقدر هم پول برای این طرح هزینه شد یا چقدر پول بابت تاسیس مركز توسعه ورزش‌ قهرمانی هزینه شد؟ در كنار آن، مركز ملی مدیریت و توسعه ورزش را تاسیس كردند؛ اما برای آنكه برای برخی جا باز شود، معاونت‌هایی راه‌اندازی شد؛ اما آموزش حذف شد. در دو ساله گذشته سازمان چند كتاب چاپ كرده و در زمان‌ هاشمی طبا چندین جلد كتاب منتشر شد؟ معاونت آموزشی را كه از واجبات است، از دست دادیم. كار معاونت فرهنگی هم این شد كه زیر پله‌های سازمان شعار بنویسد كه عقل سالم در بدن سالم. در گذشته در مركز آموزش كتابخانه‌ای داشتیم كه بسیار باارزش بود. افرادی كه می‌خواستند كار تحقیقاتی و پژوهشی انجام دهند، به آنجا می‌آمدند. اما شما ببینید چه بلایی سر ان كتابخانه امده است
●
كارمندان و كارشناسان سازمان بی‌انگیزه می‌شوند
هر كس بخواهد همراه تیم‌های ملی به خارج از كشور سفر كند، كار دشواری پیش رو ندارد؛ اما اگر كارشناسان سازمان بخواهند سفر بروند، باید شورای معاونین در این مورد تصمیم‌گیری كند. بخشنامه شده كارشناسان حق ندارندبدون اجازه سازمان مسوولیتی در فدراسیون ها داشته باشند. این كارها انگیزه‌ها را از بین برده است. اغلب افراد بهكار گرفته شده در فدراسیون ها متعلق به پرسنل شریف سازمان نیستند.
●
من كارمند علی‌آبادی هستم
یكی دو نفر سایه مرا با تیر می‌زنند. برخی آمدند پیش من و گفتند می‌خواهیم بین تو و علی‌آبادی را آشتی بدهیم. گفتم اولا كارمند اقای علی‌آبادی هستم و ثانیا با ایشان قهر نیستم. می‌تواند به عنوان اینكه كارمند زیر دستش هستم، یك تلفن به من بزند و بگوید پیشم بیا؛ اما یك مرتبه پیش ایشان رفتم و دیدم باید از شهرداری حرف بزنم و ایشان از ورزش.
●
رئیس‌جمهوری ورزش را دوست دارد
بعد از انتخابات ریاست جمهوری یك روز خدمت رئیس‌ جمهوری محترم رسیدم؛ در شرایطی كه پروتكل الحاقی امضا شده بود و مشكل هسته‌ای را به دامن دولت نهم انداخته بودند. با این حال، با آقای احمدی‌نژاد ۴۵ دقیقه صحبت كردم و حرف‌های من را گوش كردند و گفتند هیچ تلفنی وصل نشود؛ مگر آنكه تیم مذاكره كننده از وین تماس بگیرند. متوجه شدم رئیس‌جمهوری ورزش و اهالی ورزش را به خوبی می شناسد. ایشان ورزش را خوب می‌شناسند و آن را به دقت دنبال می كنند.
●
در تهران شصت و هفتم شدم
در انتخابات مجلس شورای اسلامی نامزد شدم و با نود و پنج هزار و هشتصد و هفتاد و هشت رای در مكان شصت و هفتم ایستادم؛ در حالیكه به عنوان نامزد مستقل شركت كرده بودم. شاید اگر در فهرست یا گروهی قرار می‌گرفتم، می‌توانستم به مجلس راه پیدا كنم؛ اما با یك تراكت ساده كه روی آن نوشته بودم "اگر مرا می‌شناسید و فكر می‌كنید می‌توانم موثر باشم به من رای بدهید" در انتخابات شركت كردم. با این شرایط، از شخصی كه صاحب سه روزنامه است و كنار بیشتر اسطوره‌های ورزشی ایستاد و عكس گرفت، بیشتر رای آوردم. این شخص حتی چند روز به انتخابات مانده بود به طور خیلی اتفاقی در سه برنامه زنده تلویزیونی نیز حاضر شد؛ اما فقط شش هزار و صد و هشتاد و نه رای آورد. دست تمام كسانی را كه به من رای دادند؛ حتی آنهایی كه به من رای هم ندادند، می‌بوسم.
●
پرسپولیس و استقلال زیر نظر علی‌آبادی هستند
آقای علی‌آبادی در یكی از مصاحبه‌های اخیر خود اعلام كردند با فرهنگی كه در فوتبال حاكم شده، مدیریت بر آن دشوار است. بعید است كه مدیری اینگونه حرف بزند. در ۳ سال اخیر دو باشگاه پرسپولیس واستقلال تحت نظر و اراده چه كسی بوده است؟ آیا غیر از این است كه محمد علی‌آبادی رئیس مجمع هر دو باشگاه هستند؟ به امور مجامع آشنا هستم. در یك مجمع به طور مثال فلان شركت ۵۰ سهم دارد. یك شركت دیگر ۳۰ سهم دارد و ... در نهایت، مجمع هیئت مدیره را انتخاب می‌كند و رئیس هیئت مدیره نیز شخصی می‌شود كه بیشترین سهم را دارد. آیا مجامع استقلال و پرسپولیس نیز اینگونه هستند؟ اقای علی‌آبادی كه رئیس مجمع است، اعضای هیئت مدیره را انتخاب می كند و آنها نیز از بین اعضای هیئت مدیره مدیرعامل را انتخاب می‌كنند. بنابراین، نباید زیاد دنبال مقصر گشت.
●
هزینه‌های میلیاردی پرسپولیس بی‌ثمر بود
اگر مدیری در پرسپولیس و استقلال موفق نیست، قصوری متوجه علی‌آبادی نمی‌شود؟ در سه سال گذشته در استقلال قریب، مقداد نجف‌نژاد و علی‌فتح‌ا... زاده بودند و در پرسپولیس نیز حجت‌ا... خطیب، محمدحسن ‌انصاری‌فرد و حبیب كاشانی مدیریت كرده‌اند. این مدیریت‌ها چقدر هزینه كرده‌اند؟ می‌ توانم بپرسم آری ‌هان را چه كسی آورد؟ این مربی هلندی چرا آمد و چرا رفت؟ مصطفی دنیزلی چرا سرمربی شد و سپس اخراجش كردند؟ افشین قطبی چرا آمد؟ با چه هزینه‌ای آمد؟ پرسپولیس در این سه سال چند میلیارد هزینه كرده است؟ اگر قرار بود از جیب خودشان فقط ۲ ریال خرج كنند، اینگونه هزینه می‌كردند؟ نتیجه این همه هزینه در سه سال اخیر برای پرسپولیس چه بوده است؟ این تیم در سه سال گذشته كدام را قهرمانی كسب كرده یا از نظر فرهنگی و اخلاقی چه رشدی داشته است؟ اصلا می‌پرسم در این سه سال این باشگاه محض نمونه یك بازیكن معرفی شده‌ است؟ این دو باشگاه‌ها حدود ۱۰ میلیارد بدهی دارند و بیش از ۱۵ میلیارد هزینه كرده‌اند؛ بدون آنكه ثمری داشته باشد و بازیكنی پرورش دهند.
●
باید رئیس ‌كمیته بین‌الملی المپیك شوم
یكی از مشكلات من و علی‌آبادی زمانی رخ داد كه قرار بود اعضای هیئت مدیره معرفی شوند. یك پنج‌شنبه از دفتر علی‌آبادی با من تماس گرفتند و خدمت ایشان رسیدم. رئیس سازمان تربیت‌بدنی به گونه‌ای كه می‌خواهند صدقه بدهند یا انگار تحت فشار بودند، گفت كه می‌خواهد مرا به عضویت هیئت مدیره درآورد. واقعا ناراحت شدم زیرا وقتی شخصی مانند مهرعلیزاده كه هیچ سابقه و تحصیلاتی در ورزش ندارد، رئیس سازمان تربیت بدنی می‌شود، من باید رئیس كمیته بین‌المللی المپیك شوم.
●
برای حضور در هیئت مدیره پرسپولیس شرط گذاشتم
در آن زمان خطاب به علی‌آبادی گفتم، هم‌دوره‌های من رئیس سازمان و دبیر كل كمیته المپیك شده‌اند، حضور در هیئت مدیره پرسپولیس برای من زیاد نیست. بارها عنوان كرده‌ام هرچه دارم، ابتدا از خدا، بعد از كشور و مردم و سپس از پرسپولیس است. برخی می‌گویند ما پرسپولیس را نگه داشته‌ایم؛ اما این پرسپولیس بود كه همه را نگه داشت. بگذریم. به آقای علی‌آبادی گفتم به شرطی می‌آیم كه مدیرعامل شوم؛ وگرنه این سمت را قبول نمی‌كنم؛ اما ایشان گفتند انتخاب مدیرعامل بستگی به نظر هیئت مدیره دارد. در سطوح مختلف كار كرده‌ام، اعضای هیئت مدیره را چه كسی انتخاب كرده بود؟
●
برای تخریبم می‌گویند تند مزاج هستم
برخی برای اینكه مرا تخریب كنند، می‌گویند تندمزاج هستم؛ در حالیكه با سرمربیگری دو تیم ملی، در رقابت‌های بین‌المللی هم مقام آورده‌ام و هم جام اخلاق را. آنهایی كه مقام نیاورده‌اند و از میدان هم اخراج شده‌اند، كند مزاج هستند؟ كاپ اخلاق را به تیمی كه آخر شده نمی‌دهند و این جام به تیمی داده می‌شود كه رتبه‌های بالایی كسب می‌كند.
●
پرسپولیس مثل یك اداره زیر مجموعه سازمان
متاسفانه علی‌‌آبادی نیز در پرسپولیس راه قبلی‌ها را رفت. پول‌ها را چه كسی می‌دهد و مدیران را چه كسی انتخاب كرد؟ وقتی كه اقای نژاد فلاح به هیئت‌ مدیره باشگاه‌ می‌آید كه نمی‌تواند یك ریال هم كمك كند. یك نماینده مجلس اگر در شبانه‌روز ۲۴ ساعت را هم برای وظیفه نمایندگی خود بگذارد، باز هم وقت كم می‌آورد؛ آن موقع به هیئت مدیره می‌رود كه چه بشود؟ علی سعیدلو معاون اجرایی رئیس‌جمهوری هستند و مشغله فراوانی دارند. اگر به جای ۲۴ ساعت، ۷۲ ساعت هم وقت داشته باشد، باز هم وقت كم می‌آورد. با انتخاب این نفرات در زمان تامین هزینه‌ها به سراغ سازمان تربیت‌بدنی می‌آیند. من می‌گویم بیایید برای پرسپولیس مثل یك اداره زیرمجموعه سازمان مانند اداره كل تربیت بدنی استان تهران كه مدیركل، معاون اداری،‌مالی و .. دارد، ردیف بودجه جاری و بودجه عمرانی تعریف كنید. سازمان‌ اكنون هزینه پرسپولیس را می‌دهد؛ بدون آنكه سنگی روی سنگ گذاشته شود. اگر این اتفاق رخ می داد، نتایج بهتری هم كسب می‌شد.
●
حبیب كاشانی حقوق نگرفت؛ اما اعتبار كسب كرد
محمدحسن انصاری فرد هرچه باشد ورزشی است؛ اما حبیب كاشانی از زمانی كه مدیرعامل شده،‌ می‌گوید چهار ماه و سه روز و ۲۴ دقیقه و ۳۰ ثانیه است كه مدیرعامل شده‌ام و هیچ حقوقی نگرفته‌ام. آقای كاشانی عزیز، می‌توانم بپرسم از حضور در پست مدیرعاملی چقدر اعتبار كسب كرده‌ای؟ برخی حاضر هستند میلیاردها از جیب بدهند و فقط مدیرعامل این باشگاه شوند؛ آن هم نه آنكه اختیار تام داشته باشند بلكه با وظایف محدود تعریف شده. مدیرعاملی كه به دنبال حقوق باشد، وضع باشگاهش بهتر از این نمی‌شود.
●
اگر پرسپولیس ورشكسته نبود، كاشانی مدیرعامل نمی‌شد
اگر در پرسپولیس همه چیز مرتب بود و باشگاه ورشكسته نبود كه حبیب كاشانی مدیرعامل نمی‌شد. ایشان را آورده‌اند كه باشگاه را از ورشكستگی نجات بدهند. اعتبار و امكانات بیاورد. افرادی هستند كه حاضر هستند میلیارد ها تومان پول بدهند تا فقط مدیرعامل شوند.
●
از تخصص مدیرعامل پرسپولیس تعجب می‌كنم
حبیب كاشانی در برنامه ۹۰ می‌گوید، مرزبان مشاور عالی مدیرعامل شد و این پست خیلی مهم است و تیم هم در هشت بازی آخر فصل دیگر نیازی به بدنسازی ندارد. واقعا از شنیدن این حرف تعجب كردم. خودشان را به علم هم وصل می‌كنند. چگونه یك تیم در هشت هفته پایانی نیازی به بدنساز ندارد؟ این از میزان تخصص آقایان است. پس از شكست برابر استقلال اهواز مشخص شد كه پرسپولیس اصلا مدیرعامل ندارد كه اگر داشت، لیدرهای قلدر به خودشان اجازه نمی‌دادند پس از بازی به داخل رختكن بروند و هرچه لایق خودشان است را نثار بازیكنان كنند. راستی این لیدرها از چه كسی حقوق می گیرند؟
●
فوتبال سربار دولت شده است
در قبال جامعه احساس مسئولیت می‌كنم. در قبال آن ۹۵ هزار رای كه آورده‌‌ام، خودم را مسئول می‌دانم. فوتبال ما نباید اینجا باشد. نگران فوتبالم. برای همین نمی‌توانم همرنگ جماعت شوم. فوتبال اكنون سربار دولت شده است. چقدر بودجه دولتی تزریق شد؛ در حالیكه در سال‌های قبل وضعیت این چنین نبود. وقتی رئیس فدراسیون را تغییر می‌دهید، باید یك نفر هم قواره او رئیس شود. در فوتبال این كار انجام نشد و میلیارد ها تومان از اعتبارات دولتی ظرف دو سال گذشته خرج شد؛ در حالیكه پیش از این، هر جا سازمان گیر می‌افتاد، از فوتبال پول می‌خواست.
●
به رئیس جمهوری دروغ گفتند
در جام ملت‌های آسیا كاروان تیم ملی ۹۳ نفره بود؛ اما در زمان سرمربیگری من فائقی می‌گفت "پول نداریم، پزشك برای چی می‌خواهی" همراه تیم ببری. روزی كه رئیس جمهوری محترم با والیبالیست‌ها نشستی داشتند، در مورد میزان پاداش به بازیكنان تیم ملی فوتبال در روز روشن آقای كیومرث هاشمی دروغ گفتند و میزان پاداش اهدایی را ۵۰۰ دلار عنوان كردند؛ در حالیكه حدود ۱۰ هزار دلار پاداش گرفته بودند. یك بار هاشمی در برنامه ۹۰ خطاب به صفایی فراهانی گفت، شنیده بودیم در روز روشن دروغ می‌گویند؛ اما ندیده بودم در شب تار دروغ بگویند؛ ظاهرا منظورشان از دروغ گفتن در روز روشن، خودشان بوده است.
●
مالدیو را تحقیر نكردیم
در زمینه فرهنگی وقتی مالدیو را در دور رفت ۱۷ بر صفر شكست دادیم، دیدم خداداد عزیزی فقط ۲ گل زده؛ اما روی ۱۵ گل دیگر موثر بوده است. بعد از آن مسابقه ولخرجی كردیم و ۵۰ دلار به او پاداش دادیم. قبل از بازی نیز به بازیكنان گفتم، باید امروز تفاضل گل خوبی كسب كنیم؛ اما باید احترام حریف را هم حفظ كنیم. یعنی اگر گل زدیم، سریع توپ را از داخل دروازه به وسط زمین نیاوردیم؛ اینگونه هم به حریف توهین می‌شود و هم احساسات حریف جریحه دار می‌شود. در بازی های برگشت صعودمان قطعی شده بود و به بازیكنان گفتم كمتر به مالدیو گل بزنند تا تحقیر نشود و آن دیدار را با ۹ گل به سود خود تمام كردیم.
●
در زمان ما سرمربی مسئول شكست‌ها بود
زمانی كه سرمربی بودم، وقتی تیم پیروز می‌شد، بازیكنان در آن نقش داشتند و شكست‌ها گردن من بود؛ اما اكنون همه چیز عكس شده است. اینكه می‌گویند بازیكنان تبانی بازی كردند را قبول ندارم. وقتی چند نفر در كوچه و خیابان گل كوچك بازی می‌كنند، تمام حواسشان متمركز توپ و دروازه خودی و دروازه حریف است. حتی به زن و بچه و نوه و نتیجه و مشكلات مالی هم توجهی ندارند. برخلاف نماز خواندن كه به همه چیز می اندیشیم غیر از نماز.
●
قطبی ۶۰۰ هزار دلار دستمزد گرفت
نوع قراردادهایی كه بین بازیكنان، مربی، سرپرست و مدیران عامل ما امضا می‌شود، حرفه‌ای نیست. چطور مربی توقع دارد بازیكن تمام وقتش را برای تیم بگذارد؛ اما خودش اینگونه رفتار نمی‌كند؟ افشین قطبی چطور پول گرفته و حالا هم فقط می‌گوید همه چیز به خاطر وطنم بوده است. به او ۶۰۰ هزار دلار پول دادیم و ماهی ۵ هزار دلار كرایه خانه اش را می‌دهیم؛ آن هم به مربی كه در كره جنوبی ۱۰۰ هزار دلار هم دستمزد نگرفته است. پول دادن عیبی ندارد؛ اما باید برای تیم وقت بگذارند. سرپست تیم كارمند فلان اداره است و فقط سر تمرین حاضر می‌شود.
●
بعد از دیده بوسی با پروین می‌گفتند باید بركنار شود
اگر محمدحسن انصاری فرد ماهی ۵ میلیون تومان هم از پرسپولیس حقوق گرفته باشد، اشكالی ندارد. آنچه مهم است اینكه عملكردش چقدر به باشگاه زیان زد. زمانیكه عضو هیئت مدیره بودم، در چهار هفته تیم ۱۰ امتیاز گرفت. دیدن ما به بازیكنان شوك مثبت تزریق كرد؛ اما آقایان از یك طرف با پروین دیده بوسی می‌كردند و از طرف دیگر می خواستند او را عوض كردند. مربی كه خوب كار می‌كند، باید ادامه بدهد. در ادامه گونش سرمربی تركیه‌ای را به ورزشگاه آزادی آوردند. در این حالت بازیكنان از فردا برای سرمربی هیچ احترامی قائل نیستند و می‌گویند فردا یك نفر دیگر جانشین او می‌شود، پس دیگر اهمیتی ندارد.
●
از ابروی نازك آن بازیكن خجالت می‌كشم
از یك طرف می‌گویند پول نداریم، بعد ۲۵۰ میلیون تومان به بازیكنی می‌دهند كه در شش هفته یك دقیقه هم بازی نكرده است. كار فرهنگی هم مشخص است. بازیكن آنقدر زیر ابرویش را نازك كرده كه من خجالت می‌كشم. متاسفانه در غوغا سالاری ها خیلی چیزها گم می‌شود.
●
قطبی نه گذرنامه ایرانی داشت و نه شناسنامه ایرانی
اگر روند حضور افشین قطبی در ایران را بررسی كنیم، به خیلی چیزها می‌‌رسیم. خود كاشانی می‌گوید قطبی نه شناسنامه ایرانی داشت؛ نه گذرنامه ایرانی. می‌توانم ثابت كنم به این مربی ۶۰۰ هزار دلار می‌دهیم و خانه‌ای هم در اختیارش می‌گذاریم. یكی از اعضای هیئت مدیره باشگاه كه برادر چهار شهید است، هنگام ورود قطبی به ایران، از او مثل قهرمان ملی استقبال می‌كند و زمانی كه این مربی را در آغوش می‌كشد، اشك شوق می‌ریزد. آقای فردوسی پور هم می‌گوید قطبی مدرك مهندسی خود را از كالج ‌UCLA گرفته است؛ حالا این چه ربطی به فوتبال دارد، نمی‌دانم. فلان گزارشگر فوق سنگین صدا و سیما نیز مدام از خوب حرف زدن این مربی تعریف می‌كرد؛ در حالی‌كه اگر بنا به خوب حرف زدن است، پس بهتر است الهی قمشه‌ای را سرمربی تیم كنید. قطبی خودش در یك برنامه زنده تلویزیونی گفت كه مربی تیم زنان بودم. آن موقع با یك مربی به دلیل آنكه در بازی‌های آسیایی سئول در سال ۱۹۸۸مسابقه تیم والیبال زنان را از تلویزیون نگاه كرد، چه كارهایی نكردند كه عامل پررنگ شدن این مسئله هم یكی از مدیران عامل سابق پرسپولیس بود.
●
قرار بود مدیر فنی پرسپولیس شوم
زمانیكه سروری از هیئت مدیره پرسپولیس استعفا كرد، در برنامه ورزش و مردم گفتم درود بر شرفش؛ حسن بیادی و حبیب كاشانی هم باید همین كار را بكنند چرا كه از ورزش شناخت ندارند. كاشانی مرا از قبل می‌شناخت، در مراسم مذهبی كه همه می‌رفتند و ما هم رفتیم، دیدمش و خیلی هم به من ابراز محبت می‌كرد؛ اما از سوی دیگر برایم پیغام اوردند كه كاشانی گفته موتور مایلی‌كهن را پائین می‌آورم. من هم به یكی از كارمندان ایشان پیغام دادم كه بیچاره مایلی كهن همین یك موتور را دارد اگر آنرا پایین بیاورید چگونه تردد كنم؟ بعد همان كارمند به من تلفن كرد و گفت كاشانی می گویدچنین حرفی نزده است. همین ارتبا ط باعث شد كه یك روز در شورای شهر با هم قرار گذاشتم تا حرف بزنیم. در آنجا به من گفت، به هیچوجه نمی‌خواهد مدیرعامل شود (البته تعبیر من این بود كه ایشان تمایل دارند كه مدیر شوند)؛ به ایشان گفتم حاضرم به شما كمك كنم. گفتند چه كمكی؟ گفتم حاضرم مدیر فنی تیم محبوبم شوم و تمام امور فنی از انتخاب سرپرست تا بازیكن و مربی را بر عهده بگیرم.
كلیه امور فنی و انتخاب كادر فنی و سرپرستی را به من بسپارید و امكانات بیرونی مثل آوردن پول هم با شما. بعد از آن، كاشانی با من تماس گرفت و گفت كه پیرو جلسه‌ای كه با هم داشتیم، می‌خواهم دیداری دیگر داشته باشم و قبول كردم؛ اما ساعت ۳۰/۲۱ همان شب برای اولین بار دیدم در شبكه خبر اسامی كادر فنی را اعلام كرد. همان موقع تماس گرفتم و گفتم جلسه فردای ما منتفی است. گفتم وقتی همه اعضای كادر فنی را انتخاب كرده‌اید، بیایم نگهبان جلو در را انتخاب كنم؟
●
كاش من هم به خارج می‌رفتم تا عزیز می‌شدم
خاك بر سر من مایلی كهن كه به خارج از كشور سفر نكردم تا عزیز شوم. می‌خواستم مجید جلالی را سرمربی پرسپولیس كنم؛ حتی پیش كاشانی هم رفتیم. می‌توانستیم. او عاشق فوتبال است و زندگی بدون فوتبال برایش معنا ندارد. با او اختلاف سلیقه دارم؛ اما بسیار مربی توانایی است. فكر می‌كنم عدم صداقت باعث شد كه مدیرفنی نشوم. ای كاش ما هم به خارج از كشور می رفتیم و برمی گشتیم تا عزیز شویم.
●
لابی دایی از همه پرزوتر بود
اگر در مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ فقط یك تیم از گروه صعود می‌كرد، كار ما دشوار می‌شد؛ اما ۲ تیم صعود می‌كنند. ایران صعود می‌كند؛ اما مرحله بعدی بسیار سخت‌تر است. یك شب ساعت ۹ شب، مهدی تاج از فدراسیون به من زنگ زد و گفت تا شنبه صبح یك برنامه‌ برای تیم ملی بدهید. نظراتم را در هشت صفحه روی كاغذ آوردم زیرا زمانی می‌توانی برنامه ارائه كنی كه برنامه لیگ و مسابقات تیم ملی را در اختیار داشته باشی. در آن ۸ صفحه مشكلات را گفتم؛ حتی از بازیكنانی مثل احسان حاج صفی یا محمود كریمی كه به او می‌گویم مایكل اوون وطنی نام بردم و مجید جلالی را برای مربیگری پیشنهاد دادم. همان زمان دایی در برنامه ۹۰ در مورد ۵ نامزد سرمربیگری تیم ملی گفت كه هر كس لابی و رابطه قدرتمندی داشته باشد، سرمربی می‌شود. بعد مشخص شد لابی او از همه قدرتمندتر بود. ایشان گفتند با خدا لابی كرده؛ اما نمی‌دانستم خداوند هم اختصاصی شده است.
●
دایی باید حرمت بازیكنان را نگه دارد
درباره مربیگری علی دایی حرفی نزدم؛ فقط گفتم نباید قلدرمآبانه برخورد كند. اگر رفتاری كه با مهدی مهدوی كیا شد، با خود دایی انجام می‌دادند، جنجال به پا می‌كرد. نگفتم چرا دایی مهدوی كیا را دعوت نكرد. حق او است كه نفرات را با سلیقه خودش انتخاب كند. وقتی خبرنگاری از او درباره دعوت نشدن به هاشمیان و مهدوی كیا به تیم ملی سوال كرد، با لفظ بدی گفت كه چرا به این دو بازیكن گیر می‌دهید. این ادبیات در شان یك معلم نیست. او می‌تواند بگوید مهدوی كیا در تاكتیك تیمی من نمی‌گنجد یا فوتبال او را قبول ندارم. این حق مربی است. به عقیده من، مهدوی كیا بزرگتر از دایی است و ۸ و ۹ سال مستمر در آلمان بازی كرده و تعداد بازی های او در یك لیگ معتبر دنیا و حضور موثرش در دو جام جهانی را باید در نظر گرفت. پیراهن مهدوی كیا را سریع بر تن مجید غلام‌نژاد در تیم ملی كردند. البته شماره پیراهن ارث كسی نیست؛ اما بحث منزلت است.
●
نباید با افكار عمومی بازی كرد
دایی بعد از تساوی برابر كویت گفت كه این تیم، یكی از بهترین تیم‌ سال‌های اخیر است؛ اما داور یك اوت اشتباهی گرفت و آن توپ گل شد. این حرف‌ها توجیه عملكرد است. داور آن روز خیلی با ما صمیمی بود. یك گل درست كویت را مردود اعلام كرد. روی دو حادثه دو گل زدیم. باید واقع بین باشیم. كویت اكنون در راه بندی فیفا در مكان ۱۲۲ است؛ اما زمانی كه ما با این تیم بازی كردیم، در مكان بیست و دوم بود. بدر حاجی، جاسم الهویدی و بشار عبدا... را داشت. نباید با افكار عمومی بازی كرد.
●
نرفتن به جام جهانی فاجعه نیست
حضور در جام جهانی ۲۰۱۰ هم سخت است و هم آسان. فوتبال بی ‌رحم ترین ورزش دنیا است؛ حتی كشورهایی كه لیگ‌های منظم برپا می‌كنند و نخست وزیر آنها نیز نمی‌تواند برنامه بازی‌ها را تغییر دهد، گاهی شكست می‌خورند. نمونه بارز آن تیم ملی انگلیس است كه در كشور خود مقابل كرواسی بازنده شد و از حضور در یورو ۲۰۰۸ باز ماند. این بی‌رحمی فوتبال است. اگر به جام جهانی نرفتیم، نباید فاجعه تلقی شود. اگر هم صعود كردیم، نباید تصور كنیم صاحب همه چیز شده‌ایم. صعود به جام جهانی این حسن را دارد كه در سایر زمینه‌ها می‌توانیم استفاده بهینه داشته باشیم.
●
مصلحت مدار هستیم؛ نه قانون مدار
به جای قانون‌مداری، مصلحت‌مدار هستیم. در كشوری مثل ایتالیا كه می‌گویند مافیا حضور دارد، شب قبل از دیدار نهایی جام جهانی اعلام می‌شود تیمی مثل یونتوس كه كمپانی فیات حمایتش می‌كند، باید به لیگ سری B سقوط كند یا آث میلان كه نخست وزیر را حامی خود دارد، باید با ۱۶ امتیاز منفی لیگ فصل بعد را شروع كند. آنجا اصل قانون مداری است و تیم‌ها را محروم می‌كنند. دیدید كه ایتالیا پیروز شد. آیا آنها عرق ملی ندارند؟
●
نباید رئیس سازمان وارد كارهای جزیی شود
آقای علی آبادی می‌گویند لیگ نهم باید ۱۶ تیمی شود. وقتی اینقدر در مسائل، ریز می‌شوند، مسائل كلان را از دست می‌دهند. علی كفاشیان چند مرتبه در مورد ورزش های پایه حرف زد؟ در دوومیدانی، ژیمناستیك، شنا و ... چند مدال طلا در المپیك داریم؛ اما دریغ از آنكه یك زمین تمرین در اختیار قهرمانان پرتابگر قرار دهیم. اگر نگاه كنید، متوجه می‌شوید فدراسیون هایی مع رئیس های آنها قهرمان ورزشی بوده اند، موفق هستند. در شمشیربازی فردی را رئیس می‌كنند كه ۲۰۰ رقم حرف پشت سر او می‌زنند و فرزندانش تغییر ملیت داده‌اند. به راستی اگر خوب عمل كنیم، نمی توانیم در ورزش رو به جلو حركت كنیم؟ به عنوان مثال در ورزشی مثل تیراندازی، با وجود داشتن ارتش بیست میلیونی نباید صاحب یك مدال برنز شویم؟

گفت و گو از علیرضا وهابی


Be a better friend, newshound, and know-it-all with Yahoo! Mobile. Try it now.


Be a better friend, newshound, and know-it-all with Yahoo! Mobile. Try it now. __._,_.___

http://groups.yahoo.com/group/esteghlalblue

http://www.esteghlalblue.com




Your email settings: Individual Email|Traditional
Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch to Fully Featured
Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe

__,_._,___

No comments:

Blog Archive