من با دوچرخه آمدم : اینکه یک مدیر, عکسی با شورت ورزشی داشته باشد, گارانتی ایجاد نمیکند برای موفقیتش در این حوزه. بسا مدیرانی که ورزشی هستند اما مدیر نیستند و بسا مدیرانی که غیر ورزشی هستند و موفق در مدیریت ورزشی. اگر یکسال فعالیت کاشانی در پرسپولیس, زمانی اندک و ناکافی باشد برای ارزیابی کارکرد این مدیر غیرورزشی, میتوان بعنوان نمونه اشاره کرد به مدیریت 17 ساله ی (یزدانی خرم) در فدراسیون موفق والیبال. اما همان کارنامه ی پربار 17 ساله هم ضمانت ایجاد نکرد برای تکرار موفقیت مطلوب در فدراسیون کشتی. اینها شواهدیست بر این واقعیت که کار کردن در حوزه ی ورزش و رشته های گوناگونش پیچیدگیهایی خاص دارد و ریزه کاریهایی ویژه. اینک یک مدیر دیگر که ورزشی هست و ورزشی نیست, رشته ی کار را در دست گرفته در باشگاه استقلال.واعظی آشتیانی که یک مدیر صنعتی است , با کارنامه اش در فدراسیون دوچرخه سواری , مصمم است تا تحولاتی اساسی ایجاد کند در مدیریت این باشگاه پر حاشیه. او خود را یک مدیر موفق ورزشی نیز میداند, چرا که با تجربه ی دوچرخه سواری اش آمده برای هدایت کشتیِ استقلال در تلاطمهای سنگین رقابت و حاشیه. اگر معتقد باشیم که (نظم), رکن اساسی و حلقه ی گمشده ی مدیریت ایرانی( بصورتِ کلان), و مدیریت ورزشی ( بصورت جزیی تر) است, باید آشتیانی را گزینه ای مناسب بدانیم برای باشگاهی چون استقلال که بیش از هر جای دیگر محتاج نظم است و ناظم. آشتیانی همواره اصرار دارد بر نظم گرایی و بیگانه است با ریخت و پاش و ولخرجی. او که خود را اخلاق مدار!,میداند , در انتخاب سرمربی, صداقت نداشت با هوادار و نامهایی بزرگ را بر سر زبانها انداخت , از کشورهای صاحب فوتبال. او بواسطه ی اینگونه بازی دادنِ هوادار, بدهکار است و مدیون به این جماعت. این بدهی نیز آنجا ادا میشود که (صمد) با دستی پر خارج شود از صیدگاهِ 3 جامِ پیشِ رو. و صمد آنگونه عمل کند که آشتیانی در میانه ی راه بعنوان مثال وادار نشود , مذاکره کند با پرویزِ مظلومی از طریق غلامحسین. شکی نیست که پرویز مظلومی در ابتدا شانس بیشتری داشت برای سرمربیگری آبیها, اما شاید بهتر دانست که در این مقطع, در جایی دیگر کار کند تا فضای استقلال مناسبتر شود و اوضاع عادی تر,به دستِ صمد, پس از راندنِ قلعه نویی . به هر حال, صداقت و اخلاق محوری که شعارآشتیانی است, مطلوب هواداران واقعی نیز هست. به شرطیکه در تمامِ ارکانِ باشگاه رعایت شود و رویت. جلوگیری از ریخت و پاش و پورسانت و خریدهای مشکوک نیز بسیار ضروریست, به شرطیکه به (خساست) نیانجامد و کج سلیقگی. این درست که بر اساس تجربه, بازیکنِ پولکی, باری از دوش استقلال بر نخواهد داشت, اما تیمی چون استقلال به ستاره هم نیاز دارد. و برای تامینِ اعتبار در جذب ستاره ها, باید هنر نشان داد و راهکارهایی دیگر یافت, از قبیلِ جذب اسپانسرهای مناسب. در کل,هوادار واقعی استقلال,که خسته است از دورانِ (خان بازی) و (خان سالاری), امیدِ فراوان دارد به تثبیتِ شیوه ِ مدیریتِ نظم گرای آشتیانی که صد البته زمان بر است و توان بر , اما میتواند راهگشا باشد و با راندمان. تفاوت چندانی هم نمیکند که این مدیریت از صنعت آمده باشد یا دوچرخه سواری. دلتا |
__._,_.___
No comments:
Post a Comment