با وجودي كه از برنامهي 90 به عنوان جذابترين برنامهي تلويزيوني مربوط به فوتبال ياد ميشود، اما ظواهر امر از اين حكايت ميكنند كه جرقهي بسياري از جنجالها و بلواهاي حاشيهاي فوتبال ايران در برنامهي ظاهراً كمبييندهتر «ورزش از نگاه دو» زده ميشود! در حاليكه تنها سه هفتهي پيش، جهانگير كوثري مجري باسابقهي برنامهي ياددشده با دعوت از «جواد زرينچه» براي حضور تلفني در استوديوي برنامه، اسباب فراگير شدن و تعميق جنجال بيسروته مربوط به «تباني» ادعايي دو باشگاه استقلال تهران و اهواز در سال 1382 - آنهم در حساسترين مقطع رقابت شانهبهشانهي آبيپوشان تهراني با ذوبآهن اصفهان - را فراهم آوردهبود و در حاليكه برنامهي بعدي (دو هفته پيش) ورزش از نگاه دو نيز به تريبوني براي «محمد مايليكهن» سرمربي بركنارشدهي تيم ملي تبديل شد تا عليه هواداران استقلال و سرمربي اين تيم به اتهامزني و ابهامافكنيهاي معمول خود بپردازد، آخرين محصول آقاي كوثري نيز كه خود كارگردان مستندساز و پدر يكي از بازيگران مشهور سينما محسوب ميشود، باز سرشار از صحنههاي «اكشني» بود كه تا چند روزي خوراك و سوژهي تبليغاتي لازم براي مطبوعات و رسانههاي حاشيهمحور ما را فراهم كرده و خواهد كرد! جرقهي آخرين جنجال توليدشده در استوديوي برنامهي «ورزش از نگاه دو» آنجايي زده شد كه «اميد گلمكاني»، مجري دوم برنامه به قرائت يكي از نامههاي الكترونيكي هواداران استقلال خطاب به مديرعامل باشگاه پرداخت كه در آن از شكست اين تيم برابر مس رفسنجان و كنار رفتن از رقابتهاي جام حذفي به شدت انتقاد شده بود.. اميررضا واعظ آشتياني كه يكي از مشخصههاي رفتار رسانهاياش، دقت زياد در گزينش و كاربرد صحيح واژگان است، در پاسخ به آن هوادار از عدم اعزام تيم كامل استقلال به رفسنجان دليل آورده و در حال تكميل دفاعيهي خود بود كه ناگهان «عبدالرضا برهانينژاد»، مديرعامل جوان باشگاه مس كرمان با قطع صحبتهاي وي وارد گود شده و با لحني تند، پايينبودن هزينههاي زيرمجموعهي رفسنجاني خود را شاهدي بر حقانيت و قدرت تيمي دانست كه روز قبل قهرمان ايران را از گردونهي رقابتهاي جام حذفي ايران خارج كرده بود! اين واكنش بيموقع در حالي باعث درگرفتن يك بگومگوي تند ميان مديران دو باشگاه شد كه اساساً هيچ گونه نشانهاي مبني بر خوارداشت و تخفيف پيروزي ارزشمند تيم رفسنجاني در سخنان مديرعامل استقلال به گوش نمي خورد و ايشان تنها در حال بيان استدلالهاي شخصي خود دربارهي بازي نسبتاً ضعيف آبيپوشان بوده و حتي يكبار هم نام تيم رفسنجاني را بر زبان نياورده بود! مديرعامل جوان مس متعاقباً مدعي شد كه اگر پنج بار ديگر هم استقلال به رفسنجان بيايد، باز تيم زيرمجموعهي ايشان پيروز از ميدان خارج خواهد شد! آقاي برهانينژاد كه گويا ميزان تندي و شدت لحن خود در برنامهي ورزش از نگاه دو را براي فرونشاندن خشم و غرور (!) خود مكفي نميدانست، روز شنبه هم با انجام مصاحبهاي مفصل با خبرگزاري فارس، سخناني بر زبان آورد كه نشان داد به جز حاشيهسازي و جنجالآفريني، در حرمتشكني نيز گويا يد طولائي دارد! ايشان ضمن متهم كردن مديرعامل استقلال به تخفيف پيروزي تيم مس رفسنجان، اظهارات همتاي تهراني خود را - كه دستكم بيست سالي مسنتر و پابهسنگذاشته تر است – با عبارتي چون «لحن طلبكارانهي هميشگي»، «توجيه» و«بهانه» توصيف كرده و اضافه نموده كه اين سخنان به «مذاق» ايشان خوش نيامده است! آقاي برهانينژاد همچنين افزودهاند كه تيم استقلال با بازيكنان اميد خودش در جام حذفي شركت نكرده بوده و تنها طالبلو و دو تن از بازيكنان اصلي با تيمي كه در رفسنجان شكست را پذيرا شد، همراه نبودهاند! هر چند نگارندهي اين سطور معتقد است كه با روند منفي حرمتشكني و پردهدري كه اين روزها در فوتبال ما رواج يافته، برخورد و به نقد كشيدن رفتار امثال آقاي برهانينژاد مصداق بارز رها كردن پايبست ويران و دربند تزيين ايوان بودن است، اما از آنجا كه به عنوان يك هوادار سادهي فوتبال احساس ميكنم ساده گذشتن از كنار اشتباهات و خبطهاي برهانينژادها ميتواند عرصهي اخلاقستيزي را بر چهرههاي نوباوه و تازهوارد فوتبال ايران نيز فراختر گرداند، به يادآوري نكاتي چند بسنده ميكنم، هر چند كه به «مذاق» ايشان خوش نيايد: 1) آقاي برهانينژاد بايستي بر اين واقعيت آگاه باشد كه اگر كسب ردهي سوم جدول ليگ برتر ايران، بزرگترين افتخار همهي تيمهاي متعدد تحت مديريت ايشان محسوب ميشود، براي باشگاه استقلال تهران و هواداران ميليونياش ايستادن در چنين جايگاهي تنها به عنوان يك نتيجهي پايينتر از حد انتظار و كارنامهي منفي به شمار خواهد آمد كه نه تنها مايهي افتخار و مباهات نيست، بلكه بهانهي لازم براي خواستار شدن تغييرات در سطوح مديريتي باشگاه را نيز براي هواداران پرشور آبي فراهم ميآورد! 2) آقاي برهانينژاد بايستي بداند كه اگر دريافت جواز حضور در رقابتهاي جام قهرمانان باشگاههاي آسيا براي ايشان و مجموعهي متمول تحت امرشان يك دستآورد عظيم و فراموشنشدني به شمار ميآيد، براي باشگاه كهنسال آبي چنين دستآوردي تنها كمينهي مطالباتي است كه در راستاي جلب نظر هواداران بيشمار از مديريت تيم انتظارش ميرود! 3) آقاي برهانينژاد بايستي بر اين حقيقت معترف باشد كه اگر از تاسيس و بنيادگذاري باشگاه تحت مديريت وي تنها 12 سال و از حضور اين باشگاه در سطح اول فوتبال ايران تنها 3 سال ميگذرد، تاريخ تشكيل باشگاهي كه ايشان چنين به خود اجازهي اسائهي ادب به آستانش را ميدهد، به زماني بازميگردد كه حتي پدر محترم ايشان نيز محتملاً دوران طفوليت خود را سپري ميكرده است! 4) آقاي برهانينژاد بايستي به اين حقيقت ايمان بياورد كه اگر رهبري داهيانهي دو تن از پيشكسوتان و ستارههاي پيشين همين باشگاه پرطرفدار استقلال (امير قلعهنوعي و پرويز مظلومي) در دو سال گذشته نبود، چه بسا امسال و سال آينده هم دو زيرمجموعهي كرماني و رفسنجاني باشگاه مس، در حال رقابت با يكديگر براي صعود به ليگ برتر بودند و اصولاً هيچگاه از ايشان به عنوان مهمان براي حضور در برنامهي پربينندهاي كه اتفاقاً آن هم مجرياش يكي از بازيكنان سابق استقلال (جهانگير كوثري) است، دعوتي به عمل نميآمد! 5) آقاي برهانينژاد بايستي بداند صرف توفيق ايشان در رهبري مجموعهاي كه امسال به كسب جايگاه سومي ليگ برتر ايران و بالنتيجه دريافت جواز ورود به رقابتهاي جام قهرمانان باشگاههاي آسيا نائل آمده، به ايشان آن اعتبار و جايگاهي را اعطا نميكند كه بخواهد در يك برنامهي زندهي تلويزيوني احساسات ميليونها هوادار آبيدوست را جريحهدار كرده و با ادعاي توان تكرار شكستي كه پنجشنبهي گذشته روي داد، براي آنها «كُري» بخواند! 6) گذشته از احترامي كه آقاي برهانينژاد ميبايست به پرافتخارترين باشگاه ايراني و طرفداران ميليونياش ميگذاشت و چنين نكرد، نحوهي برخورد ايشان با امير واعظ آشتياني به عنوان يك فرد حقيقي – و نه به عنوان مديرعامل باشگاه قهرمان ايران – نيز براستي شايستهي تقبيح و نكوهش است. «طلبكارانه» خواندن اظهارات واعظ آشتياني و توصيف استدلالهاي او به صفت «بهانه» و «توجيه»، آن هم از سوي كسي كه سالها جوانتر از همتاي خود است و بايستي قاعدتاً احترام بزرگتر را نگاه دارد، تنها به اعتبار خود آقاي برهانينژاد آسيب ميزند و صلاحيت ايشان در جايگاه مديريت عاملي باشگاهي را كه محبوب مردم بافرهنگ، مهربان و بسيار دوستداشتني كرمان است زيرسوال ميبرد. اگر ايشان به عنوان يك الگوي رفتاري جامعه ورزش ما حرمت موي سپيد امثال واعظ را نگاه ندارد، از مخاطب جوان و هوادار سادهي فوتبال چگونه ميتوان انتظار داشت تا به اصول اخلاقي و رفتاري در محيطهاي ورزشي پايبند مانده و به تحريك لمپنهاي سودجو، زبان به ناسزاگويي به داور و بازيكنان حريف و ... نپردازد؟! 7) در پايان، ضمن تبريك موفقيت تيم فوتبال مس كرمان در فصل جاري، به عنوان يك فوتبالدوست ساده از آقاي برهانينژاد تقاضا دارم كه ضمن توجه بيشتر به مباني اخلاقي و پهلواني ورزش ايران، زمينهي حضور هر چه قدرتمندتر تيم محبوب شهر فرهنگپرور و كهنسال كرمان در ليگ قهرمانان باشگاههاي آسيا را فراهم آورد. مسلماً اكنون ديگر مس تنها نمايندهي مجموعهي صنعت مس ايران محسوب نميشود و بايستي از اعتبار و آبروي خدشهدار شدهي فوتبال ايران در آسيا دفاع كند، امري كه رسالت مديريت اين باشگاه نوپا را در فصل آتي بسيار سنگين و خطير ميسازد. |
__._,_.___
No comments:
Post a Comment